در این همایش سهروزه، 200نفر از دانشجویان و اساتید ايرانی و بیش از 100 نفر از اساتید و دانشجویان خارجی که در زمینههای متنوع مرتبط با مطالعات فرهنگی، روابط بینالملل، شرقشناسی، مطالعات اسلام و خاورمیانه، ايرانشناسی و فرهنگ و ادبفارسی فعالیت میکنند، شرکت کردند.
همچنین در حاشیه این همایش 4کارگاه دانشجویی ویژه جوانان شرکتکننده در همایش از کشورهای مختلف برگزار شد که کارگاه نقد و تحلیل شبکههای خبری بینالمللی، کارگاه بحث و مباحثه گروهی با «موضوع اسلام، زن و خانواده»، کارگاه نقد فیلم با موضوع «سینما و قداست» و کارگاه داستاننویسی با موضوع «حیات دینی» از این جمله بود. آنچه در پی میآید گزارشی است از برخی از سخنرانیهای ارائه شده در این همایش که ملاحظه میکنید.
در مراسم گشایش همایش بینالمللی «تنوع فرهنگی؛ همگرایی جهانی» دکتر حمیدرضا آیتاللهی، دکتر سید حسن حسینی، علیاکبر اشعری و دکتر ارسلان قربانی سخنرانی کردند. در نشست عمومی نخستین روز همایش بینالمللی «تنوع فرهنگی؛ همگرایی جهانی»، حجتالاسلام مهدی هادوی تهرانی، با موضوع «گفتوگوی فرهنگها از دیدگاه اسلام»، دکتر ویتنی اس. بادمن از آمریکا در مورد «هنگامی که یک فرد بیدین در نهایت تکریم قرآن میخواند» و دکتر سعیدرضا عاملی و دکتر حمیدرضا آیتاللهی با موضوع «مهدویت در عصر جهانی؛ امید منفعلانه و حضور فعال» سخنرانی کردند.
دکتر بادمن طی سخنانی با تأکید بر تلاش غربیان برای شناخت اسلام، به ترجمههای جدید از قرآن در غرب اشاره کرد و گفت: بسیاری از افرادی که برای نخستین بار قرآن میخوانند، کسانی هستند که برداشتشان از کتاب مقدس، همان برداشتی است که از کتاب انجیل مسیحیان دارند. وی با طرح این پرسش که چگونه یک غربی مسیحی با شوق وافر در فهم اینکه قرآن چیست و چه پیامی دارد باید قرآن بخواند، تأکید کرد: برای درک عمیق مطالب قرآنی باید خود را غرق در واژههای قرآن کرد و پا به دنیای قرآنی گذاشت. دکتر بادمن افزود: اگر این خواننده یک کافر یا غیرمسلمان باشد باید ابتدا بهنوعی باور برسد و خود را آماده پذیرش گفتوگو با قرآن کرده و با احترام و تکریم فراوان اقدام به این کار کند. در نشست «دین، تنوع فرهنگی و هویت انسانی» دکتر حسن بلخاری، دکتر یونس نوربخش، دکتر خسرو باقری، دکتر مارخا والنتا از هلند و دکتر مارتا آن کرک از آمریکا به ارائه مقالات خود پرداختند. دکتر مارتا آن کرک به ارائه «تعریفی مشترک از خیر از طریق درک متقابل فرهنگی و گفتوگوی بین ادیان» پرداخت و دیوار رسانهای غرب را مانع شناخت غرب از اسلام و مسلمانان دانست. وی با تأکید بر اشتیاق گفتوگوی بین ادیان و فرهنگها در بین دانشجویان کشورهای غربی به تشریح برخی اشتراکات بین اسلام و مسیحیت پرداخت.
مدرس دانشگاه انیکارنیت ورلدا آمریکا با اشاره به تعالیم الهی در حفاظت از محیطزیست بر استفاده از انرژی پاک تأکید کرد. دکتر بلخاری نیز با عنوان «اسلام و هندوئیزم، امکان تفاهم یا عرصه تضاد و تزاحم» صحبت کرد. عضو فرهنگستان هنر به سابقه دیرپای تمدن ايران و هند در آسیا اشاره کرد و گفت: باورها، آیینها، اساطیر مشترک و نیز تجلی آنها در هنر و معماری ايران پیش از اسلام، بیانگر خاستگاه مشترک دو تمدن است. دکتر بلخاری از نسبتهای وسیع فکری میان دو تمدن اسلامی و هندی، به مقوله وحدت وجود اشاره کرد و گفت: وجوه مشترکی در اسلام و هندوئیزم وجود دارد که منجر به تفاهم این دو آیین در هند شده است. وی افزود: اگر از ساحت کلامی و حکمی به نسبت بین اسلام و هندوئیزم نگاه شود براساس مبانی و اشتراکات این دو مذهب امکان تفاهم وجود دارد.
توسعه تکاملی و تنوع فرهنگی
در روز دوم این همایش حجتالاسلام سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم با عنوان «تنوع فرهنگی و همگرایی جهانی» سخنرانی کرد و گفت: توسعه تکاملی بدون تنوع بینفرهنگی و ایجاد انسجام میان فرهنگهای متنوع مقدور نیست. تنوع، ضرورتی اجتنابناپذیر است. تکامل جز با تکثر در محور هماهنگی امکانپذیر نیست. برای دسترسی به تکامل اجتماعی نیازمند تنوع فرهنگ و مدیریت این تنوع هستیم. این وحدتبخشی نیازمند یکسری مبانی، اعتقادات، باورها و ارزشهاست که بتواند عامل وحدتبخش تنوع فرهنگی باشد؛ ارزشهایی که بتواند جهانی شود و همه فرهنگها را حول خود همگرا و متحد کند.
آنچه در دنیای امروز مدنظر است ایجاد همگرایی در محورهای بنیادین مدرنیته است. حال این ارزشهای مدرنیته ظرفیت ایجاد همگرایی را دارند یا نه؟در ادامه این نشست حجتالاسلام دکتر پارسانیا به بررسی موضوع مبانی و روشهای همگرایی فرهنگی و تمدنی پرداخت و گفت: وقتی نظریهای در باب همگرایی فرهنگی و تمدنی ارائه میشود این نظریه با روشی تولید میشود و بهدنبال آن روشی را برای کاربرد خود یا توصیه میکند یا منطقاً روش خاصی را بهدنبال میآورد. در یک روش نظریه تولید میشود و این سابق بر نظریه است و در روش دیگر نظریه از طریق او اعمال میشود، این روش فرع بر نظریه است و روش کاربردی است. نظریهای که برای همگرایی فرهنگی و تمدنی ارائه میشود، با روشی میتواند تولید شود که این روش مبتنی بر یکسری اصول موضوعه است که امکان پدید آمدن نظریه را میدهد.
نظریه همگرایی در مقابل نظریه واگرایی است. این نظریهها تفاهم و ارتباط فعال بین فرهنگ را ممکن میداند و احیاناً تجویز میکند و براساس یکسری اصول میتواند شکل بگیرد. برخی مبانی، مبانی هستیشناختی است. برخی مبانی انسانشناختیاند و برخی مبانی معرفتشناسی. این چارچوبها مبنایی خاص را برای تولید نظریه ایجاد میکنند.در ادامه این نشست پیتر بائر، استاد نظریههای اجتماعی دانشگاه لینگ نان از هنگکنگ به بررسی موضوع مغالطه در باب تنوعگرایی پرداخت و اظهار داشت: تنوع از جمله شعارهای بارز عصر ماست. این شعار همچنین مبدل به یک صنعت چند میلیارد دلاری شده است که توسط هزاران هزار متخصص و متخصص نما رهبری میشود.
اسلام و جهان فرهنگی
از دیگر سخنرانان این همایش میتوان به دکتر هارولد سجورسن اشاره کرد که به موضوع «همکاری در فناوری در چین و هند بهعنوان شکلی از ارتباط میان فرهنگی» پرداخت. استاد فلسفه تکنولوژی و اصول اخلاق در جهان از مؤسسه پلیتکنیک دانشگاه نیویورک، در آغاز سخنان خود این سؤال را مطرح کرد که فناوری چگونه میتواند به ماورای مرزهای فرهنگی و کشوری برود؟ سجورسن گفت: در این راستا برای ارزیابی عملکرد فناوری باید به مدرنیته و عصر روشنگری بیندیشیم. ما باید به فناوری نه فقط بهعنوان وسایل و امکانات، بلکه همچون یک زبان بنگریم. وی افزود: نباید به فناوری سادهانگارانه نگریست، بنابراین لازم است فناوری به خوبی شناخته شود.
سخنران دیگر این بخش، دکتر ریسا پرمانادلی، از بنیاد مطالعات اجتماعی اندونزی بود که با موضوع «اسلام، برای تنوع یا ایجاد اتحاد؟ آشنایی با فرهنگ و مذهب در اندونزی» سخنرانی کرد. وی در آغاز سخنان خود با اشاره به موقعیت جغرافیایی، تاریخ و ویژگیهای منطقهای اندونزی گفت: اندونزی بزرگترین کشور مسلمان جهان است و حدود 200 میلیون نفر مسلمان دارد. بنابراین باید توجه داشت که با وجود آنکه ژاپن، چین و هند سالها بر این کشور تسلط داشتند باز مسیحیت، بودائیسم یا هندوئیسم چندان رشدی در این کشور نداشتند. وی افزود: اسلام در اندونزی معنای خاصی دارد چراکه تاریخچه اجتماعی - تاریخی جامعه اندونزی، قرنها بهشدت ریشه در فرهنگهای غیرموحدین از جمله سنت هندو - بودایی داشته است. علاوه بر این باید توجه داشت که اندونزی بهعنوان یکی از بزرگترین مجمعالجزایر جهان، فرهنگهای متنوع بسیاری را در خود جای داده است.
آخرین روز از همایش بینالمللی «تنوع فرهنگی؛ همگرایی جهانی» با سخنرانی حجتالاسلام علی اکبر رشاد همراه بود که با موضوع «فلسفه فرهنگ» به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در آغاز سخنان خود کوشید تعریف خود از فرهنگ را ارائه کند؛ « مجموعه تافته و تنیده سازوارشدهای از بینشها، منشها و واکنشهای پایدار در بستر زمینی و بازهزمانی مشخصی که چون هویت و طبیعت ثانوی جمعی طیفی از آدمیان صورت بسته باشد» رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: به تعبیر دیگر، فرهنگ، زیستجهان مشهود و نامشهود جمعی آدمیان در زمان و زمین معین است. از اینرو انسان بلافرهنگ و فرهنگ بلاانسان بیمعناست. در نتیجه میتوان گفت که مطالعه فرهنگ در حقیقت انسانشناسی انضمامی است. وی ادامه داد: در بحث از فلسفه فرهنگ میتوان به 17 محور اشاره کرد.
سخنران بعدی دکتر سید حسین حسینی، عضو گروه پژوهشی ادیان پژوهشگاه فرهنگ اسلام و ايران بود که درباره «تمدن دینی و فرهنگ جهانی» سخنرانی کرد. وی در آغاز سخنان خود گفت: پارهای از فرهنگپژوهان، فرهنگ و تمدن را یکی دانستهاند، اما برای ارائه تعریفی جدید از این دو مفهوم باید نکاتی را مدنظر قرار داد؛ نخستین نکته این است که به جای تمرکز بر واژهها، باید بر مؤلفهها و شاخصههای فرهنگ متمرکز شویم. عضو هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر افزود: بهدلیل بینرشتهای بودن این مفاهیم، باید آنها را از جنبههای مختلف ارزیابی کرد. بنابراین نگاه جامع به مفاهیم همخانواده و نگریستن بهصورت سیستمی به این مفاهیم ضروری بهنظر میرسد. وی با اشاره به اینکه انسان، جامعه، فرهنگ، تمدن و تاریخ، 5عنصر مرتبط با هم هستند که باید در بحث ما مورد توجه قرار بگیرند، تأکید کرد که ما به تعریفی جدید از تمدن و فرهنگ نیاز داریم.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه، این پرسش را مطرح کرد که شرط جهانی شدن فرهنگ دینی چیست؟ آیا صرفاً با تحقق تمدن دینی، جهان نیز تحت نفوذ فرهنگ دینی قرار خواهد گرفت؟ وی خاطرنشان کرد: تمدن دینی آرمانی است مطلوب و دستیافتنی که در مهد خود فرهنگ جهان دینی را میپروراند و چنانچه عنصر ساختاری فرهنگ را در تبلور اندیشه و تفکر اجتماعی تفسیر و تحلیل کنیم، در آن صورت پیوند دانش و فرهنگ امری انکارناپذیر خواهد بود. حسینی در پایان سخنان خود گفت: برای دستیابی به فرهنگ جهانی دینی بهنظر میرسد که ما نیازمند «علوم انسانی دینی» در بستر یک رنسانس دینی نوین هستیم.